تورم چیست و چه اثراتی بر اقتصاد دارد؟


در سال 1980 در ایالات متحده – همین 30 سال پیش!! – یک خانه جدید در این کشور به طور متوسط 76،000 دلار بود و درآمد متوسط 17،710 دلار در سال بود. در مقایسه با سال 2011، زمانی پس از رکود اقتصادی ، قیمت خانه های متوسط به $ 139،000 رسید و بر اساس آمار اداره آمار ایالات متحده ،درآمد متوسط خانوار به $ 50،233 در هر سال رسیده است. (در مورد کشور خودمون که اصلا صحبت نکنیم بهتره!!)چرا تفاوت زیادی در قیمت وجود دارد؟ جواب یک کلمه می باشد: تورم. مانند رشد سالم یا افزایش وزن، تأثیر تورم هم به تدریج و هم عمیق است. تورم در طول زمان به ما رسیده است و همانطور که ما عادت های عادی و مصرفی خود را ادامه می دهیم، افزایش تقریبا غیر قابل مشاهده قیمت های مصرف کننده به نظر نمی رسد که تفاوت های زیادی در امور مالی روزمره ما داشته باشد؛که به این معنا می باشد که تورم اغلب اوقات دست کم گرفته می شود.اما تاثیرات تورم بسیار زیاد است. و این فقط به مناطق محدودی مانند حقوق ما و هزینه خرید خانه جدید تاثیر نمی گذارد. تورم به ما از هر زاویه ای ضربه میزند. قیمت مواد غذایی بالا میرود، قیمت حمل و نقل افزایش مییابد، قیمت گاز افزایش مییابد، و هزینه های مختلف کالاها و خدمات در طول زمان به شدت افزایش مییابد. همه این عوامل باعث میشود که ما درک کنیم که کاملا ضروری است که شما تاثیرات عظیمی که تورم می تواند به صرفه جویی و استطاعت مالی شما دراز مدت شما و برای سال های طلایی بازنشستگی شما داشته باشد، حساب می شود.چطور می توانید این کار را انجام دهید؟ بیایید ابتدا درک کنیم که تورم چیست و علل کلی آن چیست. بعد ما بحث خواهیم کرد که چگونه تورم می تواند بر استراتژی و سبک سرمایه گذاری شما تأثیر بگذارد تا تصمیمات مالی متفکرانه ومحافظه کارانه بلندمدت را اتخاذ کنید.

تورم چیست؟

به طور ساده، تورم، افزایش بلندمدت قیمت کالاها و خدمات ناشی از کاهش ارزش پول است. با این که مزیت هایی هم در تورم وجود دارد که بعدا در این مقاله بحث خواهم کرد، ابتدا می خواهیم به برخی از جنبه های منفی تورم تمرکز کنیم.مشکلات تورمی هنگامی بوجود می آیند که تورم غیرمنتظره ای را که بوجود بیاید در حالی که این افزایش تورم با افزایش درآمد مردم به طور مناسب مطابقت نداشته باشد. اگر درآمد ها همراه با قیمت کالاها افزایش نیافته باشد، قدرت خرید هر کس به طور موثر کاهش یافته است، که به نوبه ی خود منجر به رکود اقتصادی می شود. علاوه بر این، تورم بیش از حد نیز می تواند موجب تخریب پس انداز بازنشستگی شود، زیرا باعث کاهش قدرت خرید پول است که باعث میشود سپرده گذاران و سرمایه گذاران از پس انداز کردن دست بکشند .

دلایل تورم

1-عرضه پول

تورم عمدتا به دلیل افزایش عرضه پولی معمولا زمانی پیش میاید که تورم از رشد اقتصادی پیشی گرفته است. از آنجایی که کشورهای صنعتی در طول قرن گذشته از استاندارد طلایی دورتر شده اند، ارزش پول به وسیله مقدار پولی که در گردش است و حس عمومی نسبت به این ارز، ارزش آن را تعیین می میکند. هنگامی که بانک مرکزی یک کشورتصمیم می گیرد که پول بیشتری را به صورت نقدی به نرخ بالاتر از نرخ رشد اقتصادی وارد چرخه اقتصادی یک کشور کند، ارزش پول می تواند به دلیل تغییر درک عمومی ارزش پول مبنایی کاهش یابد. به عنوان یک نتیجه، این کاهش ارزش باعث افزایش قیمت ها خواهد شد به این دلیل که هر واحد پول در حال حاضر کمتر ارزش دارد.یکی از راه های بررسی تأثیر عرضه پول بر تورم مانند ارزش اقلام جمع آوری شده است .هرچه یک کالا کمیاب تر باشد ارزش آن بیشتر است. همان منطق برای پول کار می کند؛هرچه پول کمتری در عرضه پول وجود داشته باشد، پول ارزشمند تر خواهد بود. هنگامی که یک دولت تصمیم به چاپ پول جدید می کند، اساسا ارزش پولی که در حال حاضر در گردش است، کاهش می یابد. یک روش اقتصاد کلان که به بررسی تأثیرات منفی افزایش عرضه پول میپردازد این است که هرچه پول ها یک کالای مشابه را در یک اقتصاد تحت تعقیب قرار خواهند داد که به ناچار منجر به افزایش تقاضا و در نتیجه افزایش قیمت خواهد شد.

2-بدهی ملی

همه ما می دانیم که بدهی ملی بالا در ایالات متحده یک چیز بد است، اما آیا می دانستید که در واقع می تواند تورم را به سطح بالاتری برساند؟ دلیل این امر این است که به عنوان افزایش بدهی کشور، دولت دارای دو گزینه است: آنها می توانند مالیات را افزایش دهند یا پول بیشتری برای پرداخت بدهی چاپ کنند.
افزایش مالیات باعث می شود تا کسب و کار با افزایش قیمت های خود واکنش نشان دهد تا میزان افزایش نرخ مالیات شرکت را جبران کند. در عوض، دولت باید گزینه دوم را انتخاب کند، چاپ پول بیشتر به طور مستقیم به افزایش عرضه پول منجر خواهد شد، که به نوبه خود منجر به کاهش ارزش پول و افزایش قیمت ها خواهد شد (همانطور که در بالا ذکر شد).

3- اثر کشش تقاضا

اثر تقاضای کشش نشان می دهد که با افزایش دستمزد در یک سیستم اقتصادی (اغلب موارد در یک اقتصاد رو به رشد با بیکاری کم) مردم پول بیشتری صرف مصرف کالاهای مصرفی می کنند. این افزایش نقدینگی و تقاضای کالاهای مصرفی منجر به افزایش تقاضا برای محصولات می شود. به عنوان یک نتیجه از افزایش تقاضا، شرکت ها قیمت ها را به سطح مصرف کننده تحمیل خواهند کرد تا تعادل عرضه و تقاضا را تامین کند.یک مثال میتواند افزایش شدیدی در تقاضای مصرف کننده برای محصول یا خدماتی باشد که مردم تصمیم به ارزان بودن آن میگیرند. به عنوان مثال، هنگامی که افزایش دستمزد ساعتی افزایش می یابد، بسیاری از مردم ممکن است تصمیم به انجام پروژه های تعمیرات خانه کنند. این افزایش تقاضا برای کالاهای خانگی و خدمات در خانه باعث افزایش قیمت توسط نقاش، برقکار، و دیگر پیمانکاران عمومی به منظور جبران تقاضای افزایش یافته است. این به نوبه خود باعث افزایش قیمت در سراسر منطقه خواهد شد. 

4- اثر فشار هزینه

یکی دیگر از عوامل افزایش قیمت کالاها و خدمات مصرفی با یک نظریه اقتصادی شناخته شده به عنوان اثر هزینه-فشار است. اساسا این نظریه بیان می کند که وقتی شرکت ها با افزایش هزینه های ورودی مانند کالاهای خام و مواد و یا دستمزد مواجه می شوند، با تحمیل افزایش هزینه های تولید به مصرف کننده سودآوری خود را حفظ خواهند کرد. 

4-نرخ تبادل ارز

با افزایش قرارگرفتن در معرض بازار های خارجی، تورم می تواند بدتر شود. در آمریکا، ما بر مبنای ارزش دلار عمل می کنیم. کارهای روزمره، ما به عنوان مصرف کنندگان ممکن است نگران نرخ ارز در میان شرکای تجاری خارجی مان نباشیم، اما در یک اقتصاد جهانی به طور فزاینده، نرخ ارز یکی از مهمترین عوامل تعیین کننده نرخ تورم است. هنگامی که نرخ ارز، نسبت به ارز خارجی به یک ارز ارزان تبدیل شود، این امر کالاهای خارجی و کالاها را برای مصرف کنندگان آن کشور گران تر می کند در حالی که کالاها، خدمات و صادرات آن کشور برای مردم کشورهای دیگر ارزان تر است.این تفاوت نرخ ارز بین اقتصاد ما و شرکای تجاری ما می تواند فروش و سودآوری شرکت های مارا با افزایش سودآوری و رقابت در بازارهای خارج از کشور تحریک کند. اما همچنین اثر همزمان کالاهای وارداتی (که اکثر کالاهای مصرفی را در کشور ماراتشکیل می دهند)، برای مصرف کنندگان ما گران تر خواهد کرد.

جنبه های خوب تورم

در واقعیتی که برای اکثر مردم شگفت آور است، اقتصاددانان به طور کلی استدلال می کنند که برخی ازجنبه های تورم چیز خوبی است. نرخ تورم سالم حدود 2-3 درصد در سال است. هدف این است که تورم (که توسط شاخص قیمت مصرف کننده یا شاخص تورم مصرف کننده (CPI) اندازه گیری می شود) تا رشد اقتصادی پایه (با استفاده از تولید ناخالص داخلی و یا تولید ناخالص داخلی) با مقدار کمی در سال، فراتر رود. نرخ تورم سالم مثبت است زیرا باعث افزایش دستمزد و سودآوری شرکت ها می شود و سرمایه را در یک اقتصاد قابل پیش بینی رشد می دهد. تا زمانی که چیزها به طور نسبی حرکت کنند، تورم زیانبار نخواهد بود.

راه دیگری برای نگاه کردن مثبت تورم کم این است که مصرف را تشویق می کند. به عنوان مثال، اگر شما می خواهید یک آیتم خاصی را خریداری کنید و می دانید که قیمت آن در سال به میزان 2-3٪ افزایش می یابد، شما مجبور خواهید شد که آن را خریداری کنید. بنابراین، تورم می تواند مصرف را تشویق کند که به نوبه خود می تواند اقتصاد را بیشتر تحریک کند و شغل بیشتری ایجاد کند.


 سعید نیک اختر

برچسب‌ها: بدهی ملی, تحلیل بنیادی بازار بورس و ارز, تورم و افزایش نرخ, رکود اقتصادی, شاخص تورم مصرف کننده (CPI), کشش تقاضا
مطالب پیشنهاد شده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed